📝طراحی مارپیچ سکوت جهت انفعال جریان انقلابی
🔶 « درطول این چهلسال _و اکنون مانند همیشه_ سیاستِ تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است.» این عبارت، متن بیانیه گام دوم و دستور صریح جهاد امام جامعه است. اولین سوالی که جهت این جهاد نرم، باید از خود بپرسیم این است که محاصره تبلیغاتی_رسانه ای دشمن، جهت مأیوسسازی مردم و انفعال جوانان انقلابی چگونه اتفاق میافتد؟ و با چه روشها و ترفندهایی این عملیاتهای روانی و نرم را ایجاد میکنند؟ یکی از ترفندهای رسانهای دشمن جهت انحراف و تحریف اهداف و ماهیت انقلاب به حاشیه، سکوت و انفعال واداشتن جبهه انقلاب که در دانش رسانه به « مارپیچِ سکوت » معروف است، میباشد. در ادامه به توضیح نظریه مارپیچ سکوت، کیفیت نسبت مارپیچ سکوت و انفعال جریان انقلابی و راهکارهای خروج از انفعال و شکستن این طراحی میپردازیم.
🔷 نظریه مارپیچ سکوت بر این تکیه دارد که بر اساس قدرت رسانهای میتوان عقاید مخالف و اقلیت را مأیوس ساخت و به صورت نرم وادار کرد در گرداب سکوت به فراموشی سپرده شوند. مارپیچ سکوت اولین بار در سال 1974 میلادی از سوی الیزابت نئول نیومن آلمانی در کتاب افکار عمومی -پوست اجتماعی مطرح شد. هرچند این نظریه ارتباطاتی در ابتدا پیرامون تأثیر رسانهها بر افکار عمومی شکل گرفت اما میتوان آن را در تشریح شرایط حاکم بر جوامع سیاسی نیز به کار برد. پیشفرض روان شناسی اجتماعی نظریه نیومن این است که مردم به صورت طبیعی از « در انزوا قرار گرفتن » واهمه دارند؛ لذا به هنگام ابراز عقيده ميکوشند که خود را با نگرش و عقيدهي اکثريت و وفاق عمومي هماهنگ کنند و از آن تبعيت نمایند. مبتنی بر این نظریه، افراد به محیط پیرامونشان مینگرند تا دریابند که در هر مسالهای کدام نگرش یا باور حکمفرما و شایع است. لذا طبق این نظریه یا اكثريت مردم، ديدگاه ارائه شده را باور ميكنند و اين حالت، مطلوب ترين نتيجه مورد انتظار است یا اینکه شمار قابل توجهي از مخاطبان - و نه همه آنها- نظر ترويج شده را باور نميكنند ولي آن را نظر اكثريت مردم تلقي ميكنند. اين حالت اگرچه مطلوبترين حالت نيست ولي با حالت مطلوب فاصله چنداني ندارد، چرا كه در هر دو حالت، نظر و ديدگاه تبليغ شده به عنوان نظر اكثريت جامعه معرفي شده و فضا را به سمت و سوي دلخواه سوق داده است.
✍
#حمید_عزیزی
➕
eitaa.com/joinchat/4048814097C98a7538217
🌀 گام دومی بیندیشیم ☝️