‌🔰خاطره یک امر به معروف مشفقانه، عالمانه و مؤثر 🔺یک خانم روانشناس تعریف می‌کرد: 🔹با دختری روبرو شدم که کشف حجاب کرده بود. بهش گفتم دورت بگردم شالت افتاده که. گفت نیفتاده، خودم انداختمش! 🔹نگاهش به پرونده مراجعین توی دستمگ بود.بهش گفتم من یه روان شناسم.اینها هم پرونده خانم هاییه که ۴۰ ۵۰ سالشونه وازخیانت همسرانشون رنج می برند! 🔹دخترم من نیاز به توجه وتحسین خانم ها رو درک می کنم امااین به رخ کشیدن زیبایی می دونی با زندگی بعضیا چه کارا که نمیکنه؟ 🔹گفتم عزیزکم می پسندی که پدرت به مامانت خیانت کنه یا نامزدت به شما!؟ ‏تو هم خیلی زود این جوونی رو رد می کنی و همسن مامانت میشی و زیبایی هات کمتراز امروزت. 🔹اون زمان با هر بار بیرون رفتن همسرت دلت نمی لرزه که نکنه چشم و دلش اسیر زیبایی های دخترای دلربای خیابونا بشه؟ گفت شما با مهربونی حرف زدین به این موضوع فکر نکرده بودم. ‏آروم سرشو پایین انداخت و شالشو روی سرش کشید و رفت... 🔸کانال اخبار عفاف و حجاب کشور https://eitaa.com/goharshad1_ir