🔰سوار موتور بودیم و از کوچه پس کوچه‌ها می‌رفتیم. سر پیچی با یک عابر برخورد کردیم. طرف صدایش درآمد و شروع کرد به فحش دادن. محمد موتور را زد روی جک. فکر کردم الآن است که درگیری شود. گفتم: محمد کوتاه بیا؛ حالا یک حرفی زد! 🔹چیزی نگفت. پشت سرش راه افتادم. کنار مرد که رسید، دست انداخت دور گردنش و صورتش را بوسید؛ بعدش هم کلی معذرت خواهی کرد. مرد که انگار آب سردی روی آتش خشمش ریخته بودند، از حرکتی که کرده بود پشیمان شد و عذر خواهی کرد. 📚پیک افتخار 🔹️@h_khoban_ir