چند روز پیش یکی از نزدیکان را دیدم که بسیار به هم ریخته بود! از خودش بدش می‌آمد و احساس بدی داشت که در ۳۰ سالگی هنوز معلق و بلاتکلیف است و نمی‌تواند تصمیم بگیرد به کدام سمت برود؟ چه حرفه‌ای را حرفه نهایی خود قرار دهد، رضایت درونی داشته باشد، اینقدر درگیر تأیید از بیرون و مقایسه با رفقا و هم‌نسل‌هایش نباشد و ... قرار شد همدیگر را ببینیم. در یک کافه نزدیکی‌های میدان فردوسی قرار گذاشتیم و شروع به صحبت کردیم. او بیشتر می‌گفت و من شنونده بودم و می‌نوشتم. کلی رفتیم و برگشتیم و یکی دو صفحه نسخه با هم نوشتیم، اما آنچه در بدو امر قرار شد انجام بدهد این بود که تلاش کند بگیرد! تا جایی که ممکن است مصرف‌کنندگی و ولگردی مجازی را کنار بگذارد تا ذهنش فرصت تمرکز و تصمیم پیدا کند. در قدم اول از اکانت اینستاگرامش خارج شد. این کار برای او در ۱۰ روز اول بسیار سخت و دردناک خواهد بود. مثل معتادی که در حال ترک اعتیاد است و بدنش اذیت می‌شود، به شدت ذهن و روانش را اذیت می‌کند، اما بعد از ۱۰، ۱۵ روز نتایج اولیه ایجاد می‌شود و سرخوشی خاصی در پی دارد. اگر ادامه دهیم و وارد فازهای بعدی شویم، آن وقت ذهن متمایل به تمرکز می‌شود. تمرکز اگر نباشد، تصمیمی که می‌گیریم با خطای شناختی همراه است و دو ماه بعد یا دو سال بعد دوباره در این نقطه قرار داریم. برای تمرکز پیدا کردن باید وقت بگذاریم، این شوخی نیست ... بیش از یک ساعت گفتگو کردیم. یک مسیر اولیه چیدیم و قرار شد ادامه بدهیم. دوست داشتید نتیجه‌اش را برای شما هم می‌نویسم ... @hamidkasiri_ir