🌸 همسران خوب 🌸🇮🇷
#رمان #خانه_مریم_و_سعید قسمت هفتم سعید گوشه های سفره رو صاف میکند و میگوید: محمد جان بیا بابا دست
قسمت هشتم سفره پهن است و مریم و سعید و بچه ها دارند شام می‌خورند. مریم و سعید عادت دارند وقتی که در خانه خودشان سر سفره هستند، روبروی یکدیگر بنشینند و تلاش میکنند به ظاهر خودشان در داخل منزل هم اهمیت بدهند. مریم یک تیشرت صورتی و دامن بلند گلبهی پوشیده و موهایش طبق معمول شانه شده و مرتب بود؛ سعید هم یک تیشرت و شلوار سرمه ای به تن داشت... محمد و علی کنار بابا نشسته اند و فاطمه کنار مامان؛ میثم هم بغل مریم در حال شیر خوردن است. محمد رو به مامان می‌کند و می‌گوید: مامان آب بده بلافاصله فاطمه می‌گوید: داداشی اگه آب بخوری باید از اول شروع کنی ها... مریم برای بچه ها یک قانون گذاشته بود و آن هم این بود که هر کس تا چهل روز وسط غذا آب نخورد مشمول جایزه ای مثل کتاب، بازی فکری و غیره می شود و اگر کسی بعد از چند روز که رعایت کرده، حالا بین غذا آب بخورد مجدداً چهل روز او، از اول محاسبه می‌شود. محمد که نمی‌خواست پنج روزی که بین غذا آب نخورده از بین برود وقتی فاطمه به او یادآوری کرد از خوردن آب صرفه نظر کرد و گفت: مامان الان من چند روزه که وسط غذا آب نخوردم؟ مامان با لبخند جواب داد الان پنج روزه که وسط غذا آب نخوردی؛ با امشب میشه شش روز؛ اگر سی و چهار روز دیگه هم نخوری میشه چهل روز. محمد با خوشحالی به بچه ها گفت آخ جون من سی و چهار روز دیگه جایزه میگیرم... مریم و سعید یک نیم نگاهی به هم انداختند و لبخندی زدند. آنها با استفاده از گزاره تربیتی "قانون، تشویق و تنبیه" خیلی در شکل گیری رفتار خوب فرزندان و یا رفع رفتار اشتباه آنها موفق بوده اند البته این موفقیت دلایل دیگری هم دارد یکی از مهم‌ترین آنها وجود "آرامش" در فضای خانواده است... مریم و سعید علیرغم اینکه مثل همه زن و شوهرها در برخی مسائل و علایق و سلایق اختلافاتی با هم دارند ولی به هیچ وجه به خود اجازه نمی‌دهند جلوی چشم بچه ها مسائل اختلافی شان را مطرح یا حل و فصل کنند. علی چند روز پیش از پسرخاله اش یک جوک شنیده بود و خیلی خوشش آمده بود و میخواست برای مامان و بابا هم تعریف کند؛ رو کرد به بابا و گفت: بابا یک جوک بگم؟ بابا گفت: بگو بابایی... 😊علی لبخندی که بر لب داشت، بیشتر شد و گفت؛ ☺️ یه روز یه آقاعه میخواست بره کشور عربستان و نمی دونست که اونجا چطوری صحبت کنه... یکی اومد و بهش گفت: این که کاری نداره فقط کافیه اول هر کلمه "ال" بذاری دیگه درست میشه، مثلا بگی الچطوری؟ الخوبی؟ و ... خلاصه این آقاعه رفت عربستان و موقع ناهار رفت یک رستوران و به گارسون گفت اللطفا الیک الچلو و الکباب و النوشابه و السالاد البیارید... گارسون هم هرچی سفارش داده بود، خیلی سریع آورد براش!!! آقاعه خیلی خوشش اومد که چقدر راحت عربی حرف میزنه؛ وقتی میخواست پول غذا رو حساب کنه گارسونه اومد نزدیک گوشش و گفت: برو خدا رو شکر کن که من فارسی بلدم وگرنه "الکوفت"😃 هم بهت نمیدادم 😁 مریم و سعید و بچه ها زدند زیر خنده... سعید که خیلی خوشش اومده بود گفت: اللطفا النمکدان را البدهید 😂 و مجددا همه با هم خندیدند...😄 فاطمه و علی هر کدام بیست روز است که وسط غذا آب نخورده اند و تلاش می‌کنند تا چهل روز رعایت کنند... وقتی که چهل روز تمام شد و جایزه گرفتند در مرحله بعد این قانون تبدیل میشود به شصت روز یعنی دو ماه و اگر کسی تا دوماه قانون را رعایت کند مرحله بعد می شود سه ماه و همینطور ادامه پیدا می‌کند تا این رفتار نهادینه شود... چند سالی هست که مریم و سعید این گزاره تربیتی "قانون، تنبیه و تشویق" را در خانه پایه‌گذاری کرده اند که البته موفقیت‌های زیادی هم داشته اند؛ حدود سه سال پیش مریم در فضای مجازی با کانال "همسران خوب" آشنا شده بود و هر روز مطالب آن را دنبال میکرد و به دلش نشسته بود.... این کانال در پیام رسان های تلگرام، ایتا و سروش روزانه مطالبی در حوزه روانشناسی اسلامی خانواده منتشر می‌کند و کارشناس این کانال آقای محسن پوراحمد است. مریم سه سال پیش از آقای پوراحمد سوال کرده بود که من صاحب چند فرزند هستم و خیلی علاقمندم آگاهی خودم را در زمینه تربیت صحیح فرزندانم بالا ببرم و از آقای پوراحمد راهنمایی خواسته بود که چگونه بعضی رفتارهای خوب را برای بچه ها ایجاد کنیم و یا رفتار بدی از آنها را از بین ببریم؟ یکشنبه شبها آقای پوراحمد در کانال همسران خوب برنامه پرسش و پاسخ رایگان و آنلاین دارند مریم هم در یکی از این شبها سوالش را فرستاده و پاسخ صوتی کارشناس را دریافت کرده بود. سعید و مریم هر دو چند مرتبه پاسخ کارشناس را گوش کردند و تلاش کرده بودند که راه کارها را با دقت پیاده کنند... : محسن پوراحمد 💓 ادامه دارد ... ✅ ارسال نظرات 👇 @Vaqtemoshavereh 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob