‹ حِـرمـٰان ›
- وحشۍبـافـقـیمیگہ : چه ها با جانِ خود دور از رخِ جانانِ خود کردم مگر دشمن کند این ها ... که من با جان خود کردم ... طبیبم گفت : درمانی ندارد دردِ مَهجوری غلط میگفت ؛ خود را کُشتم و درمانِ خود کردم ..