#پست_اختصاصی ⚜حرز ابی دجانه(جهت رهایی از آزار اجنه👹) ✍️ دو سه سال قبل خانم دکتری با حقیر تماس گرفتند و گفتند: 😱 مدتی است جن جوانی را میبینم و خیلی هم میترسم و... 👈 بنده حرز ابی دجانه رو پیشنهاد دادم 🔷 اما داستان حرز ابی دجانه که در کتاب شریف بحار الأنوار جلد ‏60 صفحه 125 آمده اینطور است: ✅ « در حياة الحيوان بيهقى در دلائل النبوه از ابى دجانه‏ كه نامش سماك بن خرشه است روايت كرده كه: 😔 من برسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) شكوه كردم ، زمانی که به بستر خواب میروم سوتى مانند سوت آسيا و جنجالى چون جنجال زنبور عسل بشنوم و پرتوى چون برق 👿وقتی سر برمیدارم در برابر خود سياهى بينم كه بالا رود بدرازى صحن خانه‏ ام و وقتی دست به پوستش میكشم مانند پوست خارپشت است و به چهره‏ ام مانند شراره آتش است ✔️ رسول خدا فرمود: اين جن خانه تو است اى ابو دجانه وانگاه دوات و كاغذ خواست و به على (عليه السّلام) فرمود بنويسد: 🔱 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ هَذَا كِتَابٌ مِنْ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ إِلَى مَنْ طَرَقَ الدَّارَ مِنَ الْعُمَّارِ وَ الزُّوَّارِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لَنَا وَ لَكُمْ فِي الْحَقِّ سَعَةً فَإِنْ يَكُنْ عَاشِقاً مُولَعاً أَوْ فَاجِراً مُقْتَحِماً فَهَذَا كِتَابُ اللَّهِ‏ يَنْطِقُ‏ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‏ إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ‏ اتْرُكُوا صَاحِبَ كِتَابِي هَذَا وَ انْطَلِقُوا إِلَى عَبَدَةِ الْأَصْنَامِ وَ إِلَى مَنْ يَزْعُمُ أَنَ‏ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‏ حم‏ لَا يُبْصِرُونَ‏ حم عسق‏ تَفَرَّقَ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ بَلَغَتْ حُجَّةُ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ‏ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم‏ » 🔷ابو دجانه گفت: حرز را گرفتم و تازدم و بخانه آوردم و زير سرم نهادم و شب را آسوده خوابيدم و بيدار نشدم مگر از فرياد كسى كه ميگفت: 🙏اى ابو دجانه ما را با اين كلمات آتش زدى تو را بحق سرورت اين نامه را از ما بردار كه ما را بازگشتى بخانه ‏ات و در كنارت و در هر کجا که اين نامه باشد ، نباشد، ابو دجانه گفت: 🖐برنمیدارم تا رسول خدا اجازه دهد. 🔻 ابو دجانه گفت: از اين ناله و شيون و گريه پريان كه شنيدم شبم دراز گذشت و بامداد نماز صبح را با رسول خدا خواندم و آنچه آن شب از پريان شنيدم به وى‏ گزارش دادم 🔻رسول خدا فرمود: اى ابو دجانه دست از اين قوم بردار به خدایی كه مرا براستى فرستاده آنان تا روز رستاخيز درد كشند » 🆔 @mofid_storee