جامع الأحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/480350?utm_source=hadith_app&utm_medium=display&utm_content=share_translation
زاد المعاد / ترجمه موسوی: ج ۱، ص۵۴۱
چنانچه گفته است كه روايت كردهاند محمّد بن ابى العلاء همدانى و يحيى بن محمّد بن جريح بغدادى كه روزى ما منازعه كرديم در باب عمر بن الخطاب-عليه اللعنة و العذاب-و رفتيم در شهر قم به نزد احمد بن اسحاق قمى كه از خواص اصحاب حضرت امام على نقىّ عليه السّلام و امام حسن عسكرى-صلوات اللّه عليهما-بود و به خدمت حضرت صاحب الامر عليه السّلام نيز رسيده بود و چون در را كوبيديم دختر عراقيه بيرون آمد و احوال احمد را از او پرسيديم گفت:او امروز مشغول اعمال نماز عيد است و آن روز نهم ماه ربيع الاوّل بود.گفتيم:سبحان اللّه! عيدهاى مؤمنان چهار است عيد فطر و عيد اضحى و عيد غدير و روز جمعه.آن دختر گفت كه احمد بن اسحاق از حضرت امام على نقى عليه السّلام روايت مىكند كه امروز روز عيد است و بهترين عيدهاست نزد اهل بيت-عليهم السّلام-و شيعيان ايشان.ما گفتيم كه رخصت بطلب كه به نزد او آييم.چون آن دختر او را خبر كرد، بيرون آمد به سوى ما و لنگى بسته بود و عبايى بر خود پيچيده بود و بوى مشك از او ساطع بود.ما گفتيم كه اين چه حالت است كه در تو مشاهده مىكنيم؟گفت: الحال از غسل عيد فارغ شدهام.گفتيم:امروز مگر عيد است؟گفت:بلى.و ما را به خانه برد و بر روى كرسى نشاند و گفت:روزى با جمعى از برادران خود به نزد مولاى خود حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام رفتيم در«سرّ من را»در مثل اين روز كه شما به نزد من آمدهايد. چون رخصت يافتيم و به خدمت حضرت رسيديم،ديدم كه حضرت مجلس خود را آراسته و مجمره در پيش خود گذاشته است و به دست مبارك خود عود در آن مجمره مىاندازد و مجلس خود را مزيّن گردانيده است و غلامان و خدمتكاران خود را جامههاى فاخر پوشانيده است.گفتيم:يا ابن رسول اللّه!پدران و مادران ما فداى تو باد،آيا از براى اهل بيت امروز فرح تازهاى روى داده است؟حضرت فرمود كه كدام روز حرمتش از اين روز نزد اهل بيت عظيمتر است! به درستى كه خبر داد مرا پدرم كه خذيفة بن يمانى در روز نهم ماه ربيع الاول داخل شد بر جدّم رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله-خذيفه گفت كه ديدم حضرت امير المؤمنين و حضرت امام حسن و حضرت امام حسين-صلوات اللّه عليهم-را كه با حضرت رسالت پناه صلّى اللّه عليه و آله طعام تناول مىنمودند و آن حضرت بر روى ايشان تبسّم مىنمود و با امام حسن و امام حسين عليهما السّلام مىگفت:بخوريد،گوارا باد از براى شما بركت و سعادت اين روز!به درستى كه اين روزى است كه حق تعالى هلاك مىكند در اين روز دشمن خود و دشمن جدّ شما را و مستجاب مىگرداند در اين روز دعاى ما در شما را؛بخوريد كه اين روزى است كه حق تعالى در اين روز قبول مىكند اعمال شيعيان و محبّان شما را؛بخوريد كه اين روزى است كه ظاهر مىشود راستى گفته خدا كه مىفرمايد: فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خٰاوِيَةً بِمٰا ظَلَمُوا (يعنى:اين است خانههاى ايشان كه خالى گرديده است به سبب ستمهاى ايشان)
بخوريد كه اين روزى است كه شكسته مىشود در اين روز شوكت دشمن جدّ شما و يارىكنندۀ دشمن شما؛بخوريد كه اين روزى است كه در اين روز هلاك مىشود فرعون اهل بيت من و ستمكنندۀ بر ايشان و غصبكنندۀ حقّ ايشان؛ بخوريد كه اين روزى است كه حق تعالى عملهاى دشمنان شما را باطل و هبا مىگرداند.
خذيفه گفت كه من گفتم:يا رسول اللّه آيا در ميان امّت تو كسى خواهد بود كه هتك اين حرمتها نمايد؟حضرت فرمود كه اى خذيفه!بتى از منافقان بر ايشان سركرده خواهد شد و دعوى رياست در ميان ايشان خواهد كرد و مردم را به سوى خود دعوت خواهد نمود و تازيانۀ ظلم و ستم را بر دوش خواهد گرفت و مردم را از راه خدا منع خواهد نمود و كتاب خدا را تحريف خواهد نمود و سنّت مرا تغيير خواهد داد و ميراث فرزند مرا متصرّف خواهد شد و خود را پيشواى مردم خواهد خواند و زيادتى بر وصىّ من علىّ بن ابى طالب عليه السّلام خواهد كرد و مالهاى خدا را به ناحق بر خود حلال خواهد كرد و در غير طاعت خدا صرف خواهد كرد و مرا و برادر من و وزير من على را به دروغ نسبت خواهد داد و دختر مرا از حقّ خود
محروم خواهد گردانيد.پس دختر من او را نفرين خواهد كرد و حق تعالى نفرين او را در اين روز مستجاب خواهد گردانيد.خذيفه گفت:يا رسول اللّه!چرا دعا نمىكنى كه حق تعالى او را در حيات تو هلاك گرداند؟حضرت فرمود كه:اى خذيفه! دوست نمىدارم كه جرأت كنم بر قضاى خدا و از او طلب كنم تغيير امرى را كه در علم او گذشته است،وليكن از حق تعالى سؤال كردم كه فضيلت دهد آن روزى را كه در آن روز او به جهنّم مىرود بر ساير روزها تا آنكه احترام آن روز سنتى گردد در ميان دوستان من و دوستان و شيعيان اهل بيت من؛پس حق تعالى وحى كرد به سوى من كه اى محمّد!در علم سابق من گذشته است كه دريابد تو را و اهل بيت تو را محنتها و ب