✍خاطره ی شب اول سامرا :
👈نتیجه ی دوری از وام و ربای بانکی جوان کشاورز :
دو هفته قبل در چنین شبی در سامرا بودم
ساعت حدود ۱۲ شب بود
بعد از زیارت آمدم و غذایی گرفتم و کنار برخی زوار نشستم
دو برادر جوان بودند اهل یزد
کشاورز بودند
میگفت طبیعی و سالم مصرف میکنیم
نان با آرد کامل زمین خودم را خودم درست میکنم و میخورم
زکاتم را هم کامل میدهم
سوالاتی در مورد دیدار امام زمان در زمان غیبت ، تقلید ،خمس بانک و...در ذهنشان بود که خدا رو شکر جواب دادم
میگفت وقتی خواستم شروع به کاسبی کنم به ۲۰۰ میلیون تومان وام نیاز داشتم
از سودش از دفتر مرجعم سوال کردم که گفتند اشکال دارد لذا منصرف شدم
به سراغ شخصی رفتم و گفتم ۲۰۰ میلیون سرمایه جهت شروع به کار میخواهم
بخاطر فرار از ربا هم از بانک وام نگرفته ام
شما حاضرید بمن قرض دهید؟
آن شخص گفت : بله
برو قلم و کاغذ بیاور تا بنویسیم
پول را گرفتم و شروع به کشاورزی و تجارت کردم و...
بعد از مدتی ۲۰۰ میلیون جور شد
نزد آن شخص رفتم که قرض را پس بدهم
آن شخص گفت :
👈✅ از آنجایی که برای نیفتادن در دام ربای بانکی از بانک وام نگرفتی تمامش را بتو بخشیدم
این جوان باصفای کشاورز میگفت الان کارم بحدی رونق گرفته که برخی سرمایه داران خیابان مولوی قم جنسهایشان را تناژ از من میگیرند
کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا
@mofid_storee