محبین
برا راهیان نور رفتن سه روز قهر میکردم التماس میکردم،همه خوشی ها و لحظات رو تو همون موقع میدیدم
تا آخرش راضی میشدن که من برم ده جا امضا و اثرانگشت به پدر مادرم میدادم که سال بعد نرم... ولی سال بعد دوباره همین منوال بود😅