💥
#مسابقه #روزی_دست_خداست💥
#خاطرات_شما 8️⃣
🔻🔻🔻🔻
سلام علیکم،تابستان سال ۸۹ ازدواج کردیم،همسرم دانشجوی سال آخر بود.
همه ی پس انداز همسرم به اندازه خرید حلقه نامزدی بود، آن زمان ۳۰۰ هزار تومان!
خدا رو شکر، پدرشوهرم تا می توانستند کمک کردند، همان سال اول ماشین خریدیم و خانه هم،
تابستان ۹۰ پسر اولم به دنیا آمد،
زمستان ۹۲ هم پسر دومم
سال ۹۳ همسرم تصمیم گرفت طلبه حوزه علمیه بشود و می خواستیم به شهر قم بیاییم،
خواهر بزرگم از اول زندگی ساکن قم بودند. وقتی فهمیدند که ما تصمیم داریم به شهر قم برویم، پیگیر شدند تا خانه ای نزدیک خودشان برای اجاره پیدا کنیم،
در کمال ناباوری طبقه بالای منزل خواهرم خانه ای برای اجاره گذاشته بودند و ما آنجا را اجاره کردیم،
حالا ۷ سال است که هم ما و هم خواهرم در نزدیک ترین حالت هر دو مستاجر هستیم، و خدا رو شکر صاحب خانه های خوب و منصفی داریم.
خداوند سه پسر دیگر هم به ما عنایت کرده است و حالا ۵ فرزند داریم.
😊 با ما باشید🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/632029338Cb8a48cecf1