بسمه تعالی مردم پر افتخار قزوین !آنچه امروز از ابتدای میدان میرعماد تا چهار انبیا دیدم دریایی از مهربانی،عاطفه،اقتدار،عزت بود که برای جشن بزرگترین عمل واثر ماندگارتان خلق کردید،جشن انقلابتان مثل خود شما بزرگ بود ،آنقدر بزرگ بود که کوچک های عالم در محاسبه شما دردل تمجید کردند و در وهم خود ماندند.مردم شریف قزوین !در طول مسیر راهپیمایی وقتی انگیزه های شما را می دیدم و می شنیدم ،وقتی غرور فرزندان خرد سالتان را می دیدم،وقتی صلابت مادران وخواهرانم را می دیدم ،می خواستم تمام وجودم وسلول هایم در کالبدم را فدای شما کنم .مردم غیرتمند قزوین !عجب روز ماندگاری را خلق کردید ،پيوستگي و وابستگی به انقلابتان را به رخ جهانیان کشیدید،دورد ورحمت خدا برشما باد.زیبایی های رستاخیز عظیمتان یکی دو تا نبود کدام را برشماری کنم و تجلیل نمایم،لحظه ای که مادر شهید قرآن بدست شما را از زیر قرآن بدرقه می کرد ،لحظه ای که مادر صبوری می گفت چرا شعارهای جانم فدای رهبر را بیشتر نمی گویند،لحظه ای که جوان دهه هشتادی با اشتیاق تمام می گفت نظاممان را دوست دارم،مادری که دوست داشت فرزندش با پاسداری عکس یادگاری بگیرد،مادری که شکلات گرفته بود تا در طول مسیر به کودکان‌ هدیه کند و... خدایا شاهد باش که دوست نداشتم امروز تمام می شدتا دردل این مردم آنقدرمی ماندم تا در حُرم نفساهایشان تمام وجودم می سوخت،خدایا شاهدی که در دلم اشتیاق نوکری و سربازی این مردم شعله ور است .خدایا با همان اشتیاق کاروان شهیدان جانم را فدای آرزوهای این مردم ورهبری عزیزتر از جانم در کف دست گذاشته ام .جانم به فدای رهبری عزیز و مردم عزیزم خاک پایتان سرتیپ دوم پاسدار رستمعلی رفیعی آتانی فرمانده سپاه صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه والشریف استان قزوین بهمن ۱۴۰۱