سلام بر عالی‌جناب بشیر بن عمر حضرمی! شب عاشورا بهش خبر دادن که پسرش اسیر و زندانی شده! آقاسیدالشهدا بهش فرمودن من بیعتم رو ازت برداشتم برو پسرت رو نجات بده... اما بشیر گفت الان تنهاتون بذارم و بعدا سراغ‌تون رو از دیگران بگیرم؟! نه! هرگز! چی میشه گفت در مورد شکوهِ این عشق و معرفت!