شغلش باعث شد تا خاطرهی جالبی در مراسم عروسی ما اتفاق بیافتد. خب عبدالله محافظ اقای رئیس جمهور بود و عادت کرده بود به دلیل حفاظت از شخصیتها که همراهش هستند در عقب را باز کند، طرف که نشست خودش برود و جلو بنشیند.
روز عروسی وقتی خواست مرا از آرایشگاه به سالن ببرد در عقب را باز کرد من سوار شدم بعد خودش تا رفت جلو بنشیند فیلمبردار گفت: داری چکار می کنی؟! خندید گفت: ببخشید حواسم نبود.
«همسر شهید عبدالله باقری»