افت انگیزه در مجموعه های فرهنگی چگونه رخ می دهد و راه علاج آن چیست؟
بخش اول(از۴)
چطور میشود آدمها با انگیزههای قوی میآیند ولی انگیزهها آرام آرام کم میشود و آرام آرام آن گرما به سردی می رود و افراد آن انگیزه ها و اشتیاق ها را از دست می دهند و به دنبال زندگی های خودشان میروند؟
آنهایی که سن و سالی دارند یادشان میآید که در گذشتهها دوستانی خیلی پر شور و شوقتر از ماها همراه ما بودند آن قدری که آنها میدویدند و تلاش میکردند ما در خودمان این همت و عُرضه را نمیدیدیم ولی یواش یواش رفتند و به زندگی شان پرداختند و از این فضاها دور شدند.
یکی وقتی دانشگاه قبول شد، رفت. یکی وقت متاهل شد، رفت. یکی وقتی بچه دار شدند، رفت. یکی وضع مالیش خراب شد، رفت و آرام آرام اطرافتان که نگاه میکنید می بینید که همان لاکپشتهای سابق دارند میآیند و این خرگوشها خیلی هایشان رفته اند، آنهایی که خیلی هم جوش و خروش داشتند رفته اند.
در تاریخ برای این موارد صدها نمونه میتوانید پیدا بکنید. اصلا تاریخ، تاریخ موجهایی است که برخاسته ولی بعد از مدت کوتاهی آن موج بزرگ، کوچک و کوچک و کوچکتر شده است و در آخر یک فکر روی آب بیشتر نماده است.
یکی از مشکلات همه ماهایی که
#دغدغه کار فرهنگی داریم همین است که بچههایی را جذب میکنیم، میبینیم شور و شوق دارند گاهی صبح و ظهر و شب همراهند ولی آرام آرام، آرام میگیرند و از آن موج اول و فضای نخست جدا میشوند.
چرا بچهها را میگوییم؟ خودمان و اطرافیان مان، چرا اطرافیان مان را میگوییم؟ اصلا خود من، نگاه میکنم روزهای اول که آمده بودم هیچ چیز جلودارم نبود. الان هزار اولویت جدید در زندگی ام پیدا شده است و هزار کار تازه دارم و خودم هم میفهمم که من دیگر آن آدم روز اول نیستم. چرا انگیزه هایمان افت میکند و چرا آرام آرام دست از کار بر میداریم؟ این سوالِ مهم و بزرگی است.
مراد از
#افت_انگیزه، کاهش گرایش نسبت به یک هدف در طول زمان است.
دقت کنید مراد از افت انگیزه تغییر اهداف نیست، خیلی از اوقات یک آدمی اول همراه ماست بعدا بحثهای علمی و کارهایی را میبیند به حرفهایی میرسد که دیگر عاقلانه نمیداند با ما بیایید و درست نمیداند که همراهی کند. این شخص دچار افت انگیزه نشده است، بلکه به استدلال تازهای رسیده است که زندگیش را جدا کرده و مسیر دیگری میخواهد برود و این، محل بحث ما نیست.
شما اینگونه موارد را فقط در فضاهای فرهنگی مشاهده نمیکنید بلکه در امور خیر و کارهای خوب و حتی حرکتهای انقلابی ولو غیر مذهبی نیز مشاهده میکنید و میبینید که افرادی خیّر تعدادی مدرسه ساخته اند و افرادی را اطعام کرده اند و همینطور جوانان مردم را در کارهای خوب مشغول کرده اند ولی میبینید بعد از مدتی انگار سیر شده و ارضا میشوند و آرام می گیرند؛ و به کارهای دیگر میپردازند.
برای تحلیل این مسئله اولین نکتهای که به ذهن میآید این است که در واقع این، یک مکانیسم طبیعی در آدم و انسان است که فوران احساس دائمی نیست. گاهی اینطوری میشویم یعنی وقتی وارد میشویم هیجانی ما را میگیرد، حسی در ما میجوشد، ولی مکانیسم طبیعت ما این است که ما میزان اثرگذاری روانی یک حادثه و یک پیام و یک شور برایمان زمان دارد. بعد از مدتی به طور طبیعی چه اتفاقی میافتد؟ آن تصویر و حرف و صحنه دیگر اثر اول را ندارد. گاهی تکرارها قساوت کامل برای آدم میآورد و دیگر آدم هیچ حسی ندارد.
ادامه مطلب در دوشنبه های فرهنگی
#افت_انگیزه
#آسیب_شناسی
مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf