جولان میده ، توی میدون داره فرمان میده پسر ابوتراب با شمشیرش دوباره به غائله پایان میده قدم میزنه ، توی میدون داره علم میزنه لشکر دشمن رو بهم میزنه سرنوشت جنگو رقم میزنه یل حیدر نسب ، افتخار عرب ، ای خدای ادب جان قمر رو زمین ، یل اُم البنین ، تویی شور آفرین جان ... یا اباالفضل ، یا اباالفضل ... پرچم داره ، توی دستاش علمو محکم داره میمنه تا میسره تو دستاشه میون معرکه ها سردمداره چقدر محشره ، وقت جنگش میگن خود حیدره یه سر و گردن از حریفش سره به تمام معنا یه جنگ آوره شیر نام آوره ، یه تنه لشکره ، از همه برتره جان امیر صف شکن، فاتح تن به تن، که شده عشق من جان ... یا اباالفضل ، یا اباالفضل ... عنوان داره ، خون حیدر تو رگاش جریان داره وقتی کشتی نجات حسین باشه میشه گفت عباس هم سکان داره چه با هیبته ، مثل باباش حیدر قَدَر قدرته ضربه ی شمشیرش چه پُر سرعته چی بگم در وصفش ته جرأته دست مشکل گشا ، ساقی کربلا ، به همه مقتدا جان بی حد و بی عدد ، ذکرمه تا لحد ، ابوفاضل مدد جان ... یا اباالفضل ، یا اباالفضل ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir