آمده ام در بَرَت خواهر زارت ببین گشته ام از دوری ات خون جگر و دل غمین خیز و ببین یا اَخا خواهر تو زینبم این دم آخر شده ذکر حسین بر لبم ای کس و کار من یا حسین کشته ی بی کفن یا حسین ای همه ی آرزوی قلب زارم زینبم و بی مَحرَم و بی قرارم ... جانم حسین ، جان حسین ... ازغم هجران تو زار و پریشان شدم باغ گلم شد خزان بی سر و سامان شدم دل نگران تواَم کشته ی بی پیرهن آیه ای قرآن بخوان قاریِ قرآن من دیگر جان بر لبم یا اَخا زینبم زینبم یا اَخا یک اربعین رنج و بلا دارم به دل ناقه ی زینب یا اَخا مانده به گِل ... جانم حسین ، جان حسین ... دلخوشی من چرا بی کس و تنها شدی خفته به دشت بلا زائر زهرا شدی بال و پرم یا حسین ، تاج سرم یا حسین داغ و بلا دیده ام در به درم یا حسین اَلوداع ای یار و دلبرم اَلوداع هستیِ مادرم از پیش تو میروم با چشم گریان کن حلالم ای بهارم ای حسین جان ... جانم حسین ، جان حسین ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir