روز محشر چون همه حیران شوند آسوده است هر که آید بر در دولت سرای فاطمه تا قیامت روزی ما بسته بر دستان اوست دست های خسته ی مشکل گشای فاطمه حق او با گریه ی تنها نمیگردد ادا پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه بی هوا در را شکستند و به جانش ریختند مانده رد گرگ ها بر دست و پای فاطمه ناله زد فضه خُذینی آسمان بغضش گرفت سوخت قلب حق تعالی هم برای فاطمه خانه درهم گشته اما بیشتر مبهم شده بین خانه حال و روز مجتبای فاطمه سخت تر از روضه های کوچه و در گشته است طعنه ی همسایگان بر گریه های فاطمه 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir