فاطمه نرو عزیز من تو پشت در
نرو که میشه خونه شعله ور
نرو میشی زمین گیر همسرم
فاطمه نرو که تازیونه میزنن
تورو میون خونه میزنن
نرو که میمیری تو کوثرم
بمیره حیدرت که دید حرومی پهلوتو شکست
بمیره حیدرت که زد به صورتت مغیره دست
هنوز جوونی فاطمه چرا میخوای تو زود بری
چرا میخوای زِ پیش من با صورت کبود بری
... یا فاطمه نرو نرو ، یا فاطمه نرو نرو ...
اومدن چهل تا بی حیا تو خونمون
زدن آتیش به آشیانمون
بابامو دستِ بسته بردنو
میزدن چه بی هوا لگد به مادرم
ندیدین اونا چشمای ترم
بلا سر ماها آوردنو
خودم دیدم که مادرم میون شعله ها میسوخت
خودم دیدم که افتاد و به زیر دست و پا میسوخت
خودم دیدم که فضه رو صدا میزد با حال زار
خودش که رفت یه رد خون برام گذاشت به یادگار
... یا فاطمه نرو نرو ، یا فاطمه نرو نرو ...
فاطمة تَغیبُ شمسُ عمری دونَکِ
غروبی فی غروب عینکِ
أذوبُ فی دُموع جُفنِکِ
فاطمة ، أنا العلیّ بدونکِ غریب
یا وطناً لقلبی الکئیب
لِفقدکِ رُموشیَ تشیب
لِکَسر ضِلعک الطَّهور ، لِلَطمةٍ علی الخُدود
و لِلجنین وَ الوَتَد ، یَشیبُ لأجلکِ الوجود
أری النجومَ دُکدِکَت و تَمطرُ دمُ السماء
أراک أنما الحسین ، مُرَمَّلاً بکربلاء
... لا تَرحَلی یا فاطمة ، لا تَرحَلی یا فاطمة ...
یاغْدی غم ، اُو کوچَه دَ سرای حیدرَه
جسارت اِیْلیوبْلَ کوثرَه
قَرالْدی روزگارِ مرتضی
وُوردی چون عزیزِ مصطفانی اَهرِمَن
کَسیلْدی طاقتِ امام حسن
یِرَ یِخیلْدی شرحِ هل اَتی
یِرَ یِخیلدی فاطمه ، اُونی حسن قوجاقلادی
اَلین قویوبْ اُو صورتَه ، اَشکین عَذارَ باغلادی
باخوبْ آنایَه ناگهان ، اُوجادان آغْلیوبْدی چوخ
اُولوبْدی نیلی صورتی ، قولاقدا گوشِوارَه یوخ
... یا فاطمه یا فاطمه ، یا فاطمه یا فاطمه ...
#حضرت_زهرا
#ایام_فاطمیه_1397
#سنگین
🆔
@javadieh
🌐
www.javadieh.blog.ir