دیگه آروم نمیشم از اون روزی که شنیدم بچه هامو کشتن دیگه آروم نمیشم جوونای رشیدم رو پسرامو کشتن منم و داغ این همه جوونمو منم و باغ گلهای خزونمو منم و بار مونده روی شونمو دیگه آروم نمیشم من اُم بی بنینم ، دیگه پسر ندارم من بی حسین زهرا شمس و قمر ندارم ... حسین غریب مادر ، حسین غریب مادر ... دیگه آروم نمیشم برا داغ حسین هر شب میزنم آه و ناله دیگه آروم نمیشم برا شیش ماهه و گاهی واسه دختر سه ساله چه کنم تمومی نداره غصه هام چه کنم با سکینه بارونه چشام چه کنم از رباب حلالیت میخوام دیگه آروم نمیشم من اُم بی بنینم ، دیگه پسر ندارم من بی حسین زهرا شمس و قمر ندارم ... حسین غریب مادر ، حسین غریب مادر ... دیگه آروم نمیشم شنیدم دست عباسم پای عهدش جدا شد دیگه آروم نمیشم میگفت اِنی اُحامی تا شهید کربلا شد شنیدم چیزی از تنش نمونده و شنیدم خودشو حسین رسونده و شنیدم برا سقا روضه خونده و دیگه آروم نمیشم من اُم بی بنینم ، دیگه پسر ندارم من بی حسین زهرا شمس و قمر ندارم ... حسین غریب مادر ، حسین غریب مادر ... #حضرت_ام_البنین #وفات_حضرت_ام_البنین #جلسه_هفتگی_1399 #زمینه 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir