دیشب به یاد روی تو پیمانه میزدم دیوانه وار نعره ی مستانه میزدم جانا قدح زِ ساقی مردان مِی پرست مستانه میگرفتم و مردانه میزدم آن روز و روزگار کجا شد که صبح و شام گیسوی تاب دار تو را شانه میزدم ساقی زِ کهنه مستیِ من آگه است و بس هستی نبود و من درِ مِیخانه میزدم 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir