وقتی که جنون به قلب من غالب شد اوضاع من و جهان من جالب شد میخواست دلم به دلبری دل بدهد دیوانه ی فرزند ابوطالب شد راندند مرا همه ولیکن حیدر قلاده به گردنم زد و صاحب شد نوشاند مِی اَم سحر در ایوان نجف والله که مِی پرستی اَم واجب شد ای داد شبیه هیچ کس نیست علی هر کس که نشست جای او کاذب شد یک جرعه چشیدم از مِی حُب علی بیچاره کسی که جز تو را راغب شد ثابت شده بر همه که فرزند بشر رفت از درِ تو به هر کجا طائب شد 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir