بهار من شدی خزون این اول جوونی
همسایه ها همه میگن بعیده که بمونی
حالت وخیمه زهرا
افتادی دیگه از پا
میبینمت که بیقراری
با حال زار و بیمار
دست میگیری به دیوار
زانوی راه رفتن نداری
پُر از درده این جسم خستت
نکش کار از دست شکستت
... مرو زهرا ، مرو زهرا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از کینه ی من هی به تو شنیدم حرف بد زد
تو پشتِ در بودی که بی هوا به در لگد زد
واسه تو اشک میریزم
منو ببخش عزیزم
درو نشد بردارم از روت
آتیش و دود و هیزم
توو شعله ها شدی گم
خیلی لگد زدن به پهلوت
تنِ تو موند به زیر در وای
چهل نفر به یک نفر وای
... مرو زهرا ، مرو زهرا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نمیدونم روتو چرا همش میگیری از من
حسن میریزه اشک ولی چیزی نمیگه اصلاً
یه چی میده عذابش
شبا همش توو خوابش
میگه نزن ای پَست نامرد
هی میگه پاشو مادر
خونه بریم از این وَر
چشات خون شد از دست نامرد
پیش چشمش هی میشه تکرار
که با صورت خوردی به دیوار
... مرو زهرا ، مرو زهرا ...
شاعر :
#فرید_نادرعلی
#سنگین
#حضرت_زهرا
🆔
@javadieh
🌐
Javadieh.blog.ir