همه رفتن ولی موندن پسرام
التماست میکنم با گریه هام
نگران من نباش بذار برن
منم از توو خیمه بیرون نمیام
میریزم به پات همه حاصلمو
بپذیر هدیه ی ناقابلمو
قَسَمت میدم تورو جون خودم
اذن میدون بده نشکن دلمو
نذرِ تو دوتا نوجوون کردم
کفن رفتنشونو تنشون کردم
دستمو سمت آسمون کردم
کفن رفتنشونو تنشون کردم
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
تو نذار پیشِ تو ناامید بشن
آرزوم اینه که روسفید بشن
قبل از اینکه دست من بسته بشه
قبل سیلی خوردنم شهید بشن
زودتر از غارت خیمه جون بدن
نباشن وقت کتک خوردنِ من
تو خودت میدونی سخته چه قَدَر
جلو چشم بچه مادر رو زدن
مادرم درگیر با اراذل بود
پشت اون در لگد چهل تا قاتل بود
پا به ماه بود و خیلی مشکل بود
پشت اون در لگد چهل تا قاتل بود
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
شاعر :
#محمدامین_حق_پناه
#حضرت_زینب
#حضرت_عون_محمد
#زمینه
🆔
@javadieh
🌐
Javadieh.blog.ir