تو برام بودی شبیه پسرم
پاشو قاسم که شکسته کمرم
کل اعضای تنت ریخته بهم
نمیتونم تورو خیمه ببرم
بمیرم عروسیتم عزا شده
ریخته خونِت روو زمین حنا شده
باورم نمیشه زنده بودی و
روو تنت این همه نیزه جا شده
میکِشم ناله ، آه و واویلا
پُر شده خونِ تنت توو دل این صحرا
عمه از خیمه میگه یا زهرا
پُر شده خونِ تنت توو دل این صحرا
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
میبینی عمو شده خونه خراب
میبینم جسمتو میکِشم عذاب
گل من چی به سرت اومده که
میرسه از بدنت بوی گلاب
بمیرم که بستی چشماتو گلم
چی بدم جواب باباتو گلم
قد کشیدی زیر سُم مرکبا
روی این خاکا نکش پاتو گلم
خونِ تو روی خاکا چسبیده
بدنت اِنقده تیر خورده که پاشیده
کل این لشکر با تو جنگیده
بدنت اِنقده تیر خورده که پاشیده
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
دارن از خیمه تماشا میکنن
سرِ کشتنِ تو دعوا میکنن
با سرِ نیزه نشستن بغلت
تورو دارن اِرباً اِربا میکنن
عطشت گرفت ازت توونتو
آخرم نیزه گرفته جونتو
تا یکم پیکرتو تکون میدن
میشنوم صدای استخونتو
ناله های تو منو پیر کرده
چندتا نیزه توی پهلوی تو گیر کرده
منو از جونم دیگه سیر کرده
چندتا نیزه توی پهلوی تو گیر کرده
... ای عمو جانم ، ای عمو جانم ...
... ای عمو جانم ، عمو جانم عمو جانم ...
شاعر :
#محمدامین_حق_پناه
#حضرت_قاسم
#زمینه
🆔
@javadieh
🌐
Javadieh.blog.ir