زندگی دیگه عذابه پسرم
دل من برات کبابه پسرم
مادرت لالایی میخونه برات
توی خیمه قحط آبه پسرم
دل دریا بیقراره پسرم
عمو رفته آب بیاره پسرم
تو بخواب تا عمو برگرده بیا
آخه حرمله بیداره پسرم
بیقراری توو بغل مادر
داری از تشنگی جون میدی علی اصغر
تشنته خیلی از همه بیشتر
داری از تشنگی جون میدی علی اصغر
... لالالا لایی (2) ، لالالا لالالایی علیِ اصغر ...
تشنه ای سیاهی میره هی چشات
گریه میکنی گرفته باز صدات
منو آتیش زده حال و روز تو
هی زبون میچرخونی دور لبات
سخت شده حتی همین پلک زدنت
شیر نخوردی اگه خشکه دهنت
نمیدونم تبِ تو چیکار کنم
داره توی تب میسوزه بدنت
رفتی از حال و صورتت زرده
من فقط دعام همینه عمو برگرده
بدنت داغه ، دست و پات سرده
من فقط دعام همینه عمو برگرده
... لالالا لایی (2) ، لالالا لالالایی علیِ اصغر ...
دیگه از تشنگی سوخته جگرت
روی گردنت نمی مونه سرت
ولی باید تورو آماده کنم
بری میدون روی دست پدرت
خیلی از ما داره کینه حرمله
با سه شعبه توو کمینه حرمله
پسرم خیلی مواظب باشیا
حنجرِ تورو نبینه حرمله
تو میری مادر پس خدا همرات
واسه آب به دشمنش روو میزنه بابات
جلوی چشمام ، جلوی چشمات
واسه آب به دشمنش روو میزنه بابات
... لالالا لایی (2) ، لالالا لالالایی علیِ اصغر ...
شاعر :
#محمدامین_حق_پناه
#حضرت_علی_اصغر
#زمینه
🆔
@javadieh
🌐
Javadieh.blog.ir