سینم زِ غم مالامال ای وای شلوغه گودال ای وای حسین رفت از حال نوشته های مقتل جیگرمو سوزونده تکیه دادی به نیزه کسی برات نمونده مقتل با سر افتادی از روو مرکب تنها میون اعداء سالار قلب زینب مقتل نوشته گودال دور و برت شلوغ بود همش میگم خدایا کاشکی اینا دروغ بود یه بی حیا دویدو ، مادرتو ندیدو روو بدنت نشست و خنجرشو کشیدو ای مجیب المضطر شهیدِ بی سر غریب مادر ، غریب مادر ... حسین حسین حسین ... غصه فراوان زینب ای وای پریشان زینب غَمنَن قوجالان زینب مقتل نوشته بین خیمه حرومی اومد یکی با تازیونه زینبو خیلی بد زد مقتل نوشته با سنگ سرِ تورو شکستن زینبو نیمه جون کرد خنجر کُند دشمن لبات بهم میخوردو ، نمیومد صداتو بعد از دوازده ضربه عدو بُرید رگاتو برای کشتنِ تو همه وضو گرفتن سرت که رفت روو نیزه تبریک بهم میگفتن ساربونِ حرومی انگشترت رو دزدید فاطمه گریه میکرد ، حرمله هم میخندید ای مجیب المضطر شهیدِ بی سر غریب مادر ، غریب مادر ... حسین حسین حسین ... آتیش گرفته دامن غارت شده پیراهن ای کاش نبودم اصلاً سرت توو دست شمر و گودالو خون گرفته بین اینا حیا نیست ، دشمن جنون گرفته پیشونیتو شکسته سنگِ جفای قاتل زینب از این مصیبت سر زد به چوب محمل پامال سُم مرکب شده تنت حسین جان هی خون تازه میریخت از دهنت حسین جان دست حرومی افتاد پیرُهنت حسین جان روو خاکه پیکرِ تو ، روو نِی سر علمدار واسه کنیزی بُردن زینبو سمت بازار با این یه جمله دنیا روی سرم خراب شد مقتل نوشته خولی همسفرِ رباب شد ای مجیب المضطر شهیدِ بی سر غریب مادر ، غریب مادر ... حسین حسین حسین ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir