مشاهدات عینی‌ام از اعتراضات خیابانی-۲۰ سوال آخر بازجو مهم بود! اردبیل: ۱۴۰۱/۷/۲۵ سوال آخر بازجو بسیار مهم بود؛ نتیجه تحقیقاتت درباره آیتک رضایی و اسرا پناهی چیست؟ گفتم «کشته شدن آیتک قطعا کذب است ولی اسرا را نگذاشتید که به اتمام برسانم! من به هرچه برسم خواهم نوشت. حتی این دستگیری‌ را!» بازجو با تلفن رفت مشورت‌گیری. یک‌ربع بعد برگشت. گفت «خودت آزادی ولی گوشیت اینجا می‌ماند برای بررسی.» گفتم «من بدون گوشی کاری نمی‌توانم بکنم. کل گوشی را کپی کنید ولی بهم تحویل بدهید.» پذیرفت. ساعت ۹شب آزاد شدم. قرارمان بر روایت صادقانه است، حتی اگر مورد سرزنش و توهین قرار بگیرم! به تصورم آزادی‌ام چهار دلیل داشت: ۱-اول اینکه من هیچ کار غیرقانونی انجام نداده بودم. تحقیقات بدون تصویربرداری نه مجوز می‌خواهد و نه جرم است. حتی اگر در بازداشتگاه می‌ماندم، مجبور می‌شدند بالاخره بعد از یک‌ماه آزاد کنند‌. ۲-نتیجه تحقیقات من درباره آیتک رضایی با روایت حاکمیت هم‌خوانی داشت. اگر نداشت، قطعا آزاد نمی‌شدم! تا روایت‌شان به‌من تفهیم شود! ۳-صداقت و ادله‌ در کلامم اعتمادشان را جلب کرد. ۴-قطعا از تهران استعلام مثبت گرفتند. از منظر سیستم ما عنصر «غیرقابل اعتماد» و «لگدزن» محسوب می‌شویم! چراکه خط قرمزها و مصلحت‌های حاکمیت را رعایت نمی‌کنیم! ولی فعلا قابل تحمل هستیم. حالا تا چه وقت؟ نمی‌دانم! ۵-دوستانم در تهران در جلب اعتماد اطلاعات‌سپاه اردبیل موثر بودند‌. @javadmogoei