مشاهدات عینیام از اعتراضات خیابانی-۲۷
اینجا گلولهها جنگیست!
پرواز ۱۰۷۱ تهران- زاهدان: ۱۴۰۱/۸/۷
تقریبا هیچکس مشورت شفافی برای تردیدم در رفتن به زاهدان نداد!
انقلت همه، دستگیری در همان چند ساعته اول و دیپورت به تهران بود!
سعید (پرستار زاهدانی) گفت «اینجا اردبیل نیست که با چند ساعت بازداشت رهایت کنند، ولو تو رو مستندساز حکومتی بنامند! اینجا تهران نیست که بسیجیها با چکولگد ولت کنند! سالهاست همه وجوه این استان امنیتی است! اینجا خبری از گلوله پلاستیکی نیست! همه جنگیست!»
دل زدم به دریا! به مدد استخاره اما.
اولینبار اربعین۹۸ برای نوشتن سفرنامه اربعین به زاهدان آمدم. برای روایت سفر ۱۱۰هزار شیعه پاکستانی که از مرز میرجاوه وارد زاهدان شدند. موکبها بهپا بود برای پذیرایی از زائران شیعهحسینی.
اولین چیزی که یاد گرفتم اینکه «سیستان و بلوچستان» را جدا از هم تلفظ نکنم!
سفر بعدیام به دعوت سعید برای دیدن جشن هفتهوحدت در شهرهای سیستانوبلوچستان بود.
قصد سفر سوم، کمک به سیلزدگان بود.
و حال سفر چهارم برای روایت جمعه خونین زاهدان.
چه سفرهای متنوعی!
هر بار غمانگیزتر و خطرناکتر از قبلی. تقریبا یک دور استان را چرخیدهام و شهر به شهر را ظاهری میشناسم.
با امروز شد ۴۰ روز که یادداشتهای روزانه منتشر میکنم. به خانمجان قول دادم برگردم دیگر بچسبم به کار و زندگی!
پرواز طولانیست و گران! ۲ساعت و یکملییون و ۳۰۰هزار!
در تحقیقات تلفنی دریافتم، ماجرای جمعه خونین زاهدان بسیار پیچیدهاست. نقل یک خودکشی و چند اعتراض خیابانی نیست. همهچیز از قتل یک زن در یک خانه شروع شده و دو سه ماه بعد کشیده به جمعهخونین.
ماجرا مثل سایر شهرها تک ضلعی و بر مبنای حادثه مهسا امینی نیست! اینجا چند ضلعی است؛ قومی، مذهبی و خارجی. و با سبقه چند دهه.
اخبار و روایتها اصلا قابل اعتماد نیست. گزارشات رسمی از همه غیرقابل اعتمادتر! توقع اظهارنظر سریع نداشته باشید. من نه خبرگزاری هستم و نه ۲۰:۳۰! که با یک گزارش چند دقیقهای و پخش یک اعتراف! جهاد تبیین کنم! بیبیسی هم نیستم با یک فیلم چندثانیهای حکم کلی بدهم!
جزییات بسیار مهم است. نمیتوان حکم کلی داد. کوشیدم به مثابه خبرگزاری عمل نکنم، آهسته و با سرعت مطمئن برانم تا کمتر اشتباه کنم. گرچه حتما اشتباهاتی هم خواهم داشت.
راستی!
دنبالچه بهبود یافته، اصلا نگران نباشید!
#جواد_موگویی
@javadmogoei