مشاهدات عینیام از اعتراضات خیابانی-۳۳
دو روز قبل از جمعه مرگبار...
زاهدان: ۱۴۰۱/۸/۱۱
فعلا قهوهخانهای به سبک جنوب تهران پیدا نکردم! سفرهخانهها مجلل است! و بس گران! گرچه کلا سعید بانیست. و من نیز اصرار بیجا نمیکنم! جغرافیا و بازهزمانی ماجرای زاهدان انقدر گسترده است که وقت نمیکنم از احوالم بنویسم. گرچه خوب نیست! هر روز خبری از شهرها میرسد که جز بغض کاری نمیشود کرد.
برگردیم به زاهدان؛ دو روز قبل از جمعه مرگبار.
یک روی سکه:
در فاصله نمازجمعه ۱مهر تا ۸مهر(جمعه خونین)، خبر تجاوز به دختر مثل بمب ترکیده، مولوی عبدالحمید خطبه خوانده، نقشبندی بلند بلند خبر قطعی تجاوز را داده، همه ایران این خبر را شنیده، تمام خبرگزاریهای خارجی تیتر کردهاند، اما مسئولین قضایی، انتظامی استان که هیچ! کشوریها هم سکوت کردهاند!
حتی یک مصاحبه نمیکنند! یک کلام با مردم سخن نمیگویند! نه رد میکنند و نه تایید!
روند پیگیری پرونده را نمیگویند!
خبر بازداشت و اخراج کوچکزایی را هم نمیدهند! حتی گزارشهای پزشکقانونی مبنی بر عدم تجاوز را هم به مردم نمیگویند!
فقط سکوت!
یک هفته سکوت محض!
حماقت و بلاهت از این بیشتر؟!
روی دوم سکه:
مولوی عبدالحمید دو روز قبل (۶مهر) از حادثه نمازجمعه، در بیانیهای خواستار رسیدگی به «موضوع تجاوز مامور پلیس» میشود.
اگرچه او در بیانیه تاکید میکند که باید به دستگاه قضا فرصت رسیدگی داد اما ایشان با استفاده از واژه «موضوع تجاوز» و عدم بهکارگیری واژه «شائبه» یا «اتهام» این را در ذهن افکار عمومی تبادر میکند که تجاوز قطعی و مطالبه فعلی مجازات مجرم است.
سه روز است که خبر نقشبندی مبنی بر تجاوز قطعی، مثل بمب در خبرگزاریهای دنیا پیچیده، اما مولوی عبدالحمید سکوت میکند!
سایت رسمی مولوی عبدالحمید نیز همان روز (۶مهر) خبر از قطعی تجاوز میدهد: «در پی جریان اخیر چابهار مبنی بر تجاوز مأمور پلیس به دختری در این شهرستان...»
زبان دوپهلو و دوگانه سخن گفتن!
از یک طرف اعلام قطعی تجاوز میکنند! و از طرف دیگر مردم را به آرامش و انتظار تا پاسخ دستگاهقضا توصیه میکنند!
این دوگانه سخن گفتن، آوردهای جز خروش احساسات و کشاندن مردم به جمعه مرگبار دارد؟!
#جواد_موگویی
@javadmogoei