پایان جلیلی و جلیلیسم؟؟
✅جلیلی سال ۹۲ اصلا در حد ریاست جمهوری نبود بلکه مشهور شدنش محصول خبط و خطاهای سیاسی مرحوم مصباح یزدی و جبهه پایمالی( پایداری ) بود.
✅اما در طول این ۱۱ سال در دولت سایه برنامه های خوبی برای اداره کشور نوشته بود اما باز هم شخص مناسبی برای ریاست جمهوری نبود چون توان نفوذ در توده ها را نداشت. عمده بقیه رای ایشان از جریان حزب اللهی بود و مقداری هم از سبد گفتمان و محبوبیت شهید رئیسی.
✅جلیلی از با همه ادعاهایش مبنی بر عمق راهبردی و ... از شناخت عمیق جامعه خود عاجزست و او نمیداند که توان جذب آرا عمده مردم ایران را ندارد. متاسفانه در آینده هم نخواهد داشت.
✅جلیلی با این طرز تفکر حاضر نیست به نفع کسی کنار رود چون خود را محق و برنده میداند.
و در عالم سیاست این طرز تفکر خطرناک است.
✅این طرز تفکر وی و اطرافیانش مثل ثابتی حقیقتا بدرد همان دولت سایه میخورد. نه بیشتر.
✅دنیای سیاست نیاز مردان خبره و فداکار دارد که در مواقع خاص برای منافع جبهه از خود بگذرد ولو اینکه خود را برتر و شایسته تر بداند.
✅معتقدم جبهه انقلاب باید از جلیلی عبور کند و به فکر گزینه های دیگری باشد که دارای تفکر جبهه ای و تعامل و فداکاری سیاسی باشد.
نه تفکر فرد محور و خود برتر بین.
✅نتیجه اینکه ماندن به پای امثال جلیلی یعنی شکست های متوالی در آینده.
✅از تاریخ درس بگیریم جلیلی یک و یکدونه خدا نیست که از او نگذریم.
رای ما هم به او رای شخصی نبوده رای گفتمانی بود.
✅در جبهه انقلاب استعدادهای درخشان هستند که باید آنها را شناسایی و به مردم معرفی کنیم.
درحالی که اصلاح طلبان فرد ضعیف بیسوادی چون پزشکیان را با کار جبهه ای معرفی و حمایت کردند و به ریاست رساندند.