ما را بخر «تو همچو من سر کویت هزار ها داری ولی بدان که غلامت فقط تو را دارد» بخر! خوب هم بخر، چون «عمر» است، تمام می شود. هندوانه فروش بود، گفتند: چه کردی؟ گفت: فروختم، تمام شد. یخ فروش بود، گفتند: چه کردی؟ گفت: نفروختم، تمام شد... آب شد! إِنَ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر، درحال تمام شدنیم. جز عمر هم سرمایه نداریم، بگذار به پای تو بسوزیم و آب شویم. ما را درِ خانه ات نگه‌دار و این است رازِ آن فرازِ عاشورا که هر روز عاشورائیان زمزمه می کنند:(إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ) ما را خوب بخر! «زندگیم به نام تو،خوشم شدم غلام تو من و بخر نگو که زوده،یه عمریه سینه‌م کبوده» کتاب خادم ارباب کیست نویسنده سید علی اصغر علوی