#شما_فرستادید
🖋روایت:
از رویداد شهرکرد که برگشته بودیم، حس عجیبی باهامون بود؛ انگار یه رسالت روی دوشمون گذاشته بودن. چیزی تو دلمون روشن شده بود که دیگه خاموش نمیشد. تا برسیم به شهر خودمون، مسیرمون از اصفهان میگذشت. مهمون مردم خونگرم اصفهان بودیم، ولی یه جورایی ذهنمون جای دیگهای بود. هممون تصمیم گرفتیم کاری بکنیم؛ حرفی بزنیم، حرکتی کنیم... برای فلسطین، برای دخترای بیصدای اونجا.
توی خیابونها، بین جمعیت، دنبال توریستها میگشتیم. باهاشون صحبت میکردیم، درباره فلسطین، درباره ظلم، درباره امید. تا اینکه رسیدیم به یه گروه توریست، چندتا جوون اهل چین. بینشون یه مرد بود با چشمای کنجکاو و نگاهی باز. جلو رفتیم و گفتیم: ما میخوایم صدای مظلوم دخترای فلسطینی باشیم. میخوایم داستانشون رو روایت کنیم. ما بناتالحریه هستیم.
دوستاش یکدفعه واکنش نشون دادن، یکیشون گفت: این کارا دخترونهست، به ما چه مربوط؟ دردسر میشه... ولی اون مرد، همون با نگاه روشن، با یه لبخند مهربون برگشت و گفت: من هستم. موردی نداره.
بعد آروم، با صدایی که هم جسارت داشت هم آرامش، گفت
: بنات الحریه؟
گفتیم: آره ، یعنی دختران آزادی.
خندید، دستشو دراز کرد، لوگوی بناتالحریه رو دید، عکس گرفت و گفت:
ما همه دوستیم.
اون لحظه یه چیزی تو هوا بود... انگار صدای دخترای فلسطینی، از دل ما، از دل اون مرد چینی، پیچید تو کوچههای اصفهان.
----------------------
🔰 به کانال
#قیام_جوانان بپیوندید:
🌱
@javanan_pishran