🇮🇷 جوانان البرزی 🇮🇷
🛑 در باب اهمیت دیدار با آقای وانگ هونینگ ✍🏻وحید قربانی 🔻آقای رییس‌جمهور در حاشیه اجلاس سران شانگهای اخیر با وانگ هونینگ رییس کمیته ملی کنفرانس مشورت سیاسی خلق چین (نفر چهارم در کمیته دائمی پولیتبوری حزب کمونیست چین) دیدار کرد. 🔻البته آقای وانگ در جریان اجلاس سران با رهبران دو کشور کامبوج و ویتنام هم دیدار کرده بود. محتوای برجسته دیدار با نخست وزیر ویتنام، عمدتا بیان تجربیات و موفقیت های حکمرانی کمونیستی و سوسیالیستی دو کشور بود. 🔻 دیدار با کامبوج عمدتا معطوف به سفر آتی رییس جمهور چین به کامبوج و بیشتر حمایت از آتش بس در میانه تنش‌های اخیر کامبوج با تایلند بود. 🔻 محتوای برجسته از ملاقات آقای دکتر پزشکیان با آقای وانگ، تاکید طرف چینی بر تصمیمات رهبران دو کشور در ملاقات اخیر (آقای شی و پزشکیان) و تأکید آقای پزشکیان بر حمایت از ابتکارات چینی در سطح جهانی بوده است. 🔻 یک ارزیابی کوتاه: تحلیل مختلفی از اهمیت دیدار با وانگ هونینگ منتشر شده است، اما با اهمیت تر از آن ملاقات با آقای شی (نفر اول کمیته هفت نفره) است. قبول دارم، آقای وانگ، یکی از ستون فکری حزب کمونیست در سه دهۀ گذشته بوده است و در طراحی چارچوب‌های ایدئولوژیک مشروعیت‌بخش به حزب و روایت‌های استراتژیک چین هم نقش مهمی دارد (کمااینکه در دیدار با نخست وزیر ویتنام هم از ابتکارات جدید حزبی سخن گفته است). اما در نظام سیاسی چین، نقش «گفتمان‌ساز» الزاماً به معنای «سیاست‌گذار اجرایی در روابط خارجی» نیست. سیاست خارجی و روابط اقتصادی چین با ایران در سه سطح تعریف می‌شود: 🔻۱. سطح کلان راهبردی: رهبری حزب و شخص شی جین‌پینگ که جهت‌گیری کلی را تعیین می‌کند. آقای وانگ عمدتاً در این سطح قرار می‌گیرد و همانطورکه در محتوا ملاقات با آقای دکتر پزشکیان اشاره کرد، بر اجماع رهبران دو کشور تأکید نموده بود. 🔻۲. سطح نهادی و پیشبرد اقتصادی -اجرایی: کمیسیون مرکزی روابط خارجی، وزارت امور خارجه، وزارت بازرگانی و کمیسیون ملی توسعه و اصلاحات و معاون نخست وزیر (نماینده ویژه امور ایران) که دستورکارها را به زبان سیاست عملیاتی ترجمه و قراردادهای انرژی، همکاری تجاری و سرمایه‌گذاری و سازوکار بانکی را مدیریت می‌کنند. 🔻۳. عرصۀ شرکت‌ها و مدیران اجرایی: سطح سوم روابط ایران–چین همان عرصۀ شرکت‌ها و مدیران اجرایی است؛ جایی که سیاست‌ها و توافق‌های کلان به نتایج عینی یا شکست‌های ملموس تبدیل می‌شوند. در روابط ایران و چین، برخلاف ظاهر دولتی–حزبی، بخش بزرگی از پیشبرد روابط اقتصادی در دست شرکت‌های بزرگ دولتی و همچنین بانک‌های سیاستی است. این شرکت‌ها نه تنها بازوی اجرایی دولت‌اند، بلکه منطق تجاری و ارزیابی ریسک خود را دارند؛ به همین دلیل بارها دیده‌ایم که حتی در صورت اجماع سیاسی ظاهری، در عمل مدیران این شرکت‌ها به دلیل شرایط اقتصادی سخت و پیچیده داخل ایران، نگرانی از تحریم‌های آمریکا یا فقدان سازوکار بانکی امن، پروژه‌ها را متوقف یا نیمه‌کاره رها کرده‌اند. بنابراین سطح سوم—یعنی افراد و شرکت‌های واقعی درگیر در تجارت، سرمایه‌گذاری و فروش نفت—همان جایی است که روابط ایران–چین یا به سود واقعی برای ایران تبدیل می‌شود یا صرفاً در سطح گفتمانی و تصمیمات دولتی (دو سطح قبلی) باقی می‌ماند. 🔻 آقای وانگ به سطح نخست (تولید ایدئولوژی و روایت مشروعیت‌بخش) تعلق دارد. اما مسألۀ اصلی در روابط ایران–چین در سطح دوم و سوم حل‌وفصل می‌شود؛ یعنی جایی که تجارت و همکاریهای نفتی و مالی یا در اجرا متوقف می‌شوند یا به نتیجه می‌رسند. از این منظر، بزرگ‌نمایی این ملاقات به‌عنوان شاخص ارتقاء جایگاه ایران در سیاست عملی پکن، تحلیلی ناقص و گمراه‌کننده است. 🔻 به نظرم باید از کانال‌های شبیه به آقای وانگ عبور کرده و به میز معاون نخست‌وزیر، کمیسیون ملی توسعه و اصلاحات و شرکتها و بانک‌های بزرگ دولتی چین دسترسی پیدا کند؛ همان‌جا که «قدرت اجرایی» تعریف می‌شود، نه صرفاً «قدرت گفتمانی». 💠کانال ایتا ================ @Javanane_Alborzi 💠گروه https://eitaa.com/joinchat/600834220C8686328093