میگفت : اهل زمین و اسمون همه میخواستن توی اون دقیقه ها جلوی مولا رو بگیرن که به مسجد نره میگفتن شما که میدونی چه خبره ... آخه چرا؟ زیر لب زمزمه وار تکرار میکرد: چون دلتنگ فاطه ام 🖤🖤🖤