🍃❤️
متن دلنوشته 😍
بسم رب الجهاد
سلام بر خون پاکی که به جرم عشق❤بر زمین ریخته شد.
سلام بر جسمی که در میان آتش سوخت، و سلام بر پیکری که به شوق وصال در خون خود غلطید.
می خواهم برایت غزلی از جنس آسمان بسرایم.می خواهم قصه دلتنگی ام را با جوهر قلم که نه،بلکه با خون دل بنویسم،دلی که تو در آن قیام کردی برادرم.
نمیدانم این چه سرّی است هنگامی که رفیق آسمانی ما زمینیان میشوی،انگار تو را قبلا دیده ایم و چهره آسمانی ات برایمان آشنا است.
نمیدانم،ولی دلم حکمی به عقل صادر میکند که تو را با چشمان جسم که نه، ولی با چشم دل دیده ام که اینگونه در شروع رفاقت برایم آشنا هستی.
قلبم❤ مرا به یک سال پیش می بَرد.آن هنگامی که در میان غصه ها و اضطرابم ناگهان عکست را دیدم.به نظرم جذبه چشمانت بر جاذبه زمین غلبه کرده بود.یادت هست جلوی تصویرت نا خواسته لحظاتی ایستادم.نمیدانم از کجا ولی یاد دارم که اسمت را میدانستم،
❣شهید جهاد مغنیه❣
شاید به من بگویند خیالاتی یا دیوانه ام اما من با تمام وجود حس کردم تو در برابرم ایستاده ای.اصلا شایدخودت اسمت را به من آموخته ای.
برادرم،ای جهاد💗تو به من آموختی عشق را❣محبت را💓 زندگی و امید را
میدانم قلم خوبی برای نوشتن ندارم ولی با همین قلمی که بقلب دلتنگم متصل است میخواهم بگویم حرفی بر دلم سنگینی میکند،حرفی از جنس بغض که گلویم را به خون کشیده:
برادرم،ای که لقب الگوی جوانان را بر تو نهاده اند؛ای جهاد،اگر چه من بی آبروترین بنده در درگاه پروردگار هستم اما به آبروی آنهایی که الگویشان هستی همان دخترانی که به امید نگاه امام زمان عج چادر ها را فاطمی وار و زینب گونه همچون سنگر، محکم نگه داشته و نگاه هایشان را بر هر کسی ندوخته اند
همان پسرانی که به شوق دیدن مولا و سرورشان عج نگاهشان را بر زمین انداخته اند و حیا و غیرت را بر خود واجب تر از نفس کشیدن دانسته اند
همان جوانانی که ادامه دادن راه و رسمت را به آنها سپرده ای و اجازه نمیدهند حیا و عفت و جهاد از جامعه حذف شود،
تو به آبروی اینها برایم دعا کن.دعا کن چشمانم را همچون خودت در برابر نامحرم به زمین بیاندازم و عفتم را تا صبح شهادت و تا لحظه دیدن اربابمان حفظ کنم.
رفیق شهیدم شهید جهاد مغنیه
۱۴تیر ۱۳۹۹