• وقتی حر، با گردن خمیده و شانه‌های افتاده و سر خجلت زده و گریان به خیمه امام حسین نزدیک می‌شد، امام به سمت‌ش رفتند. بی هیچ سوال و‌ شماتتی به حر عزت دادند و گفتند: «ارفع رأسک یا شیخ!» سر بلند کن پیرمرد! چیزی نگفتند. سرزنش نکردند. نپرسیدند بستن آب چه بود و این حال چه هست. به آغوش گرفتند و یک آن، اذن شهادت دادند تا به منتهای آرزویش برسد. به پای حسین فدا شود. امام حسین هم مثل خدا بخشید. . گویی که هیچ خطایی ندیده. مگر نه اینکه عاشق جلوه‌‌ای از رخ معشوق دارد؟! @jihadmughniyeh_ir