جهاد رو چند روز قبل از شهادتش دیدم.توی خونشون . گفت مأموریتی دارم . وقتی برگشتم میخوام فارسی یاد بگیرم . گفت با دوستام دسته جمعی میام . خبر شهادتش رو که شنیدم ، شوکه شدم . بقیه تکه تکه شده بودن . جهاد سر نداشت ... و بدنش سوخته بود ....💔
مادرش شب تا صبح این بدن رو بغل گرفت... به خانم سعدالدین گفتم اگه تو زنی ،، پس ما چیم؟
«بخشی از کتاب جاده کالیفرنیا»
#شهیدجهادعمادمغنیه
🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir