891.8K حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
زندگینامه و خاطرات 3⃣4⃣ گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش به آنها متذکر میشد ، همیشه هرکجا بود تا صدای را میشنید را میخواند ، حتی گاهی اوقات در جلسه در حین حرف زدن که بود تا صدای به گوشش میرسید انگار که در گوشش صدایش کردند، به آرامی بلند میشد و از همه ما میخواست اول را بخوانیم و بعد به کار ادامه دهیم. @jihadmughniyeh_ir