زندگینامه و خاطرات 4⃣7⃣ اولین بار وقتی مردم با چهره آشنا شدند، که او در مراسم ختم والده  شرکت کرده بود. فرزند خوش ‌سیمای درست پشت سر ایستاده بود و به میهمان خوش‌ آمد می ‌گفت. گاهی شانه‌ های را می ‌بوسید و گاه بر می‌ گشت و با او نجوا می ‌کرد. رابطه صمیمانه و این جوان او را در کانون توجهات قرار داد. گاه او را به بعضی‌ از میهمانان معرفی می ‌کرد و آنها با لبخند او را در آغوش می ‌کشیدند. منبع : عمارنامه @jihadmughniyeh_ir