جانِ دلم!
دلتنگی را نمیشود جار زد
دلتنگی را نمیتوان درمیان گذاشت👨🦯
برای دلتنگی ها نمیشود دو گوش سالم و یک دهان بسته پیداکرد
دلتنگی را شاید فقط میتوان با نگاه به صورتت از دل زدود🌻
دلتنگ بودن در این شهر، غربت است💔
دلتنگی را گاهی باید با فنجانی قهوه و فشار بغض از گلو رد کرد
شاید بتوانم دلتنگی را از گوشه ترین قسمت چشمم روی گونه ام بچکانم😢💔
شاید بتوانم با حرف زدن با چشمانت فراموشش کنم👩🦯🌱
و خیال تورا در آغوش بگیرم
نمیدانم زندانی بودن را تجربه کردی یا نه
به ظاهر تلخ میزند
اما بستگی دارد
به زندان و زندانبان
راستش
در سیاهچاله چشمانت مدتیست زندانی شدم🥺
تبعید شده ام به آغوشت
و مهر و معرفت تو زندان بان دل خاک گرفته من است
خیال سبز تو🪴
روشن ترین نقطه زندگی من✨✨
از تو میرسم به همان جایی که خیالم از همه دلمشغولی هایم اسوده شده
و در رگ های زندگی من
معرفت تو جریان دارد
همانند امواج طراوت در ساقه ترد یک گیاه سبز🌱
مهربانی هایت طاقچه به غبار نشسته دلم را سامان میدهد
و معرفتت روی طاقچه دلم آینه میگذارد
تا خدارا
تا تورا
تا خودم را
بشناسم
و هزاران بار
عشق بورزم به یزدان پاک❤️
و شکر کنمش🤲
که فانوس وجود تورا در مسیر خاموش زندگی ام روشن کرد🌟🌻
#مریم_امیری_نژاد
#جهاد_مغنیه
#مریم_نوشت
@jihadmughniyeh_ir