حــال وهــوای عجیبی‌داشـت... می گفت: هم اسم منه،خیــلے‌دوستــش دارم! اگــرقبــولم‌کنه،بــاهاش رفیــقم‌🥰 خــداکنه‌اونم،منو‌بعنوان‌رفیقـش بپذیـره🥺 مـے گفت:هــروقت‌که‌بتونم،پنجشنبه‌ها‌ میرم سرمزارش🙂 ۱۰‌بـاری‌ازقــم‌اومده‌بودتهران،بهشت‌زهـرا ســر‌مزار‌شهید‌مصطفی‌کاظـم‌زاده