وقتی در و باز میکنی یک حوض قشنگ وسط حیاطه که دور تا دورش رو گل های رز پر کردن که زحمت کاشت همشون رو امیررضا کشیده.. چون عاشق گل و گیاهه.. سمت چپ حیاط یه باغچه خیلی قشنگه که داخلش یک عالمه گل و گیاه های متفاوت پیدا میشه.. امیررضا آبنماهای مختلف و جالبی توی حیاط زده.. یه تاب سه نفره هم سمت راست حیاط هست که شب ها چهارتایی میشینم روش و حسابی تاب میخوریم..🙃 که تهش با دعوای مامان که میگه: پاشید برید بخوابید😠 هم نماز صبح خواب میمونید هم از درس و دانشگاه؛ بند و بساطمون و جمع میکنیم و میریم داخل.. واسه وارد شدن به خونه باید از سه تا پله بری بالا و بعد وارد یک راه رو میشی.. به انتهای راه رو که میرسی در و باز میکنی و وارد خونه میشی.. یه خونه با حال و پذیرایی بزرگ که آشپزخونه اش کنار در و یکی از اتاق ها هم کنارش که اتاق پدر و مادرم هست.. دو تا اتاقی که در انتهای خونه است اتاق من و دیگری اتاق پسراست‌... در کل خونمون زیبا و ساده است..چیدمان و سبکش رو دوست دارم... اتاق پدر و مادرم هم با یک تخت و میز کار پدرم و کمد چیده شده؛ و اما اتاق پسرا که همیشه جمعه بازاره... از شلوغی هاش نگم براتون..😱 نفری یک میز و کمد دارن که گاهی هم از کمبود جا وسایلشون به اتاق من منتقل میشه... °`🌿-🕊 『 @jihadmughniyeh_ir