#ارسالی_مخاطبین
#خاطره_نویسی (9)
#اربعین۹۹
#دلتنگ_حرم
💠 سفراربعین (قسمت2 ) میانبری در قبرستان وادی السلام ...
🔹همراه مامان ،از نجف حرکت کردیم . چند سالی مامان به عنوان خادم در موکب صاحب الزمان (ع) خدمت می کرد .هرسال از روزهای اول ماه صفر راهی کربلا میشدند و عتبات را زیارت میکردند وخود را به موکب میرساندند برای خدمت به زائران آقا ؛دیگر فرصت این که خودشان پیاده روی کنند ،نداشتند . امسال ولی به دلایل مختلف موکب نرفته بود و او هم اولین مرتبه بود که تمام مسیر را به قصد پیاده روی طی میکرد . هنوز داخل شهر نجف بودیم و ادرس میپرسیدیم تا خودمان را به مسیر پیاده روی برسانیم .من به پشتوانه ی عربی که در حوزه خوانده بودم و مرور چند مطلب عربی محاوره ایی عراقی تلاش می کردم صحبت کنم . هرچند که در فهم کلام مخاطب موفقتر بودم تا فهماندن منظور خود! مرد عراقی وقتی داشت بهمان می گفت که بهتراست تا ستون اول سوار ماشین شویم . مرد دیگری از راه رسید و مسیر میانبر از وسط قبرستان وادی السلام را نشانمان داد و ما هم که نابلد مسیرها بودیم به خیال کشف یک میانبر راهی جاده ایی باریک و طویل در وادی السلام شدیم .قبرستان وادی السلام ،بزرگترین گورستان جهان .یک شهر است برای خودش .اما چشمتان روز بد نبید ، در یک راه طویل وخالی از انسان گیر افتادیم(البته خالی از انسانهای زنده) و هرچه جلوتر میرفتیم پایانی نداشت . کم کم نگران شده بودیم نزدیک غروب بود و اگر تاریک میشد و کسی هم بلایی سرمان نمیاورد از خوف قبرستان زهره ترک میشدیم .هر از گاهی هم از این موتورسیکلتهای سه چرخ که پر از مردهای عراقی بود از مسیر عبور میکرد که مسلما جرات سوار شدن در آنها را هم نداشتیم . خلاصه این راه خوفناک قبل از تاریکی هوا به انتها رسید و پس از توسل به تمامی اهل بیت و قبور علمای وادی السلام نجات پیداکردیم . و برایمان عبرتی شد فراموش نشدنی ...
خاطره ارسالی از سرکار خانم فاطمه بیات طلبه سطح۳جامعه الزهرا سلام الله علیها
🔹🔹🔹
❇️اداره کل امور فرهنگی
@jz_mft
https://sapp.ir/jz_m.f.t