یه زمانی بود همه دنبال این بودن گمنام باشن که بتونن کار کنن،بتونن به چشم اصلیه بیان،با اون معامله می‌کردن . . اینستاگرام رو که باز می‌کنی از غش کردن فلان مداح میبینی تا خوندن خانوم وسط جلسه سینه زنی و پخش فیلمش تا یه سریا که مدل سینه زدن و عزاداری ها رو مسخره میکنن؛ مردم عادی نه بلکه ما مذهبی ها و ما مدعیان صف اول بودیم که باعث شدیم ابی عبدالله دم دستی بشه و شد . . دور شدیم از وقتی که زاویه دوربین و رنگ های متنوع و صوت جلسه برامون از اشک مهم تر شد؛دور شدیم از وقتی که مدل سینه زدن برامون ملاک شد،دور شدیم از وقتی که رابطه با دختر مذهبی جماعت و نگاه کردن بهش و لاس زدن باهاش برامون عادی شد . . درد شد اینکه تو هنوزم وسط گودالی و من به فکر مدل شدن توی هیئتم؛درد شد اینکه تو زیر سم اسب ها رفتی و من به فکر این بودم که عرق نکنم یا بدنم آسیب نبینه . . درده که هنوزم بعد هزار و چهارصد سال ناموس تو به اسارت میره؛درده . . ما تورو به فضای مجازی باختیم ابی عبدالله؛ ما تورو به دیده شدن خودمون فروختیم ابی عبدالله؛ ما تورو به شکل کار از دست دادیم ابی عبدالله . . دم و دستگاه تو رو مادرت صاحبه؛ ابوفاضل غیرت کش توعه؛ به غیرت اباالفضل به خودمون بیایم؛همین . . پ.ن:انتهای همه،تنها منتهی به مدار توست . .