شهید معظم در یکی از مناطق محروم شهرستان رودبار جنوب در روستای چاهدشت در خانواده ای محروم در سال 1341دیده به جهان هستی گشود خانواده اش نام ساربان را بر او نهادند ساربان از همان نوجوانی طعم تلخ فقر و محرومیت را درک و لمس کرده بود والدین به کار کشاورزی بر روی باغات و زمین های خوانین منطقه مشغول بودند و در حد قوت به ان ها مواجبی میدادند به علت دو افتاده بودن روستا تامرکز بخش متاسفانه از مدرسه و تعلیم و تعلم حتی در کپر خبری نبود علیرغم هوش و استعداد تحصیلی سرشار ساربان از نعمت سواد محروم ماند در دوران کودکی در حد وسع و توان خویش به والدین کمک ومساعدت می نمود تا اینکه از نظر جسمی قوام یافت و به کارگری می پرداخت تا سهمی در تامین معیشت خانواده داشته باشد از اینکه نقشی در اقتصاد خانواده داشت خیلی خوشحال بود علی رغم بی سوادیش اما ازحلم زیادی برخوردار بود از نظر اعتقادی جوانی مومن و متعهد و مقید به انجام واجبات و دوری ازمحرمات اقدام می نمود به سن تکلیف که رسید نسبت به انجام فرائض ثابت قدم بود تا اینکه صدامیان به ایران اسلامی یورش بردند و سرنگونی نظام نو پای اسلامی ایران بودند ساربان خیلی تمایل داشت که زودتر از موعد مقرر در نبرد حق علیه باطل حضور داشته باشد لیکن کهولت سن والدین و نان اور بودن ساربان وی را بر سره دو راهی قرار داده بود به هر حالی ایشان عزم را جزم نمود در سال 18/12/1363جهت طی دوره اموزشی05کرمان اعزام و به لشکر 58تکاور ذولفقار اختصاص یافت در ان مقطع زمانی لشکر در منطقه عملیاتی جنوب کشور مستقربوده ساربان به گردان 193پیاده سازمان داده شد @hadiannorrodbarjonub