@iransedaD1737628T18403912(Web)-mc.mp3
زمان: حجم: 7.11M
👩🏻‍🦳یکی بود یکی نبود. یه خاله پیرزنی بود که توی خونه ی کوچیکش تنها زندگی میکرد. خونه ی خاله پیرزن خیلی کوچولو بود، یه حیاط نقلی و کوچولو هم داشت. 🥖 هرروز دم غروب که میشد، سماورشو روشن میکرد، میرفت حیاط رو آب و جارو میکرد. یه لقمه نون و پنیر با چایی میخورد و سماورو خاموش میکرد و میخوابید. 🌧️یکی از روزهای پاییز که هوا حسابی سرد شده بود و بارون شدیدی میومد... 🔎 موضوعات قصه: 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/u54409 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda