🤴🏻روزگاری پیش پادشاهی بود که هروقت کسی میخواست او را ببیند و با او حرف بزند، اطرافیانش نمیگذاشتند.
😡 کمکم مردم از این موضوع ناراضی شدند و اعتراض کردند.
😟 پادشاه از صدای اعتراض مردم سخت به وحشت افتاد و ترسید؛ به همین دلیل از وزیرش خواست تا....
🔎موضوعات قصه
#پادشاه
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸
@koodak_iranseda
🔸
@koodak_iranseda