🌊در یک رودخانهی بزرگ ماهی کوچولوی نقرهای با پدر و مادرش زندگی میکرد. ماهی کوچولو دوست داشت دیگران فکر کنند که خیلی پرزور و شجاع است.
🐑گوسفند کوچولو خیلی مهربون بود، اما یه عیب خیلی بزرگ داشت. اون عادت داشت که پوست تنهی درختها رو با دندوناش بِجَوه...
🔎موضوعات قصه:
#ماهی#قصه_های_قبل_خواب
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/q86834#قصه_صوتی#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda