موقعیتهای تربیتی جنگ برای بچه ها ترس یکی از مفاهیمی است که اکثر ما آدمها آن را تجربه کرده ایم. ترس از کشته شدن و مردن، ترس از قحطی، ترس از بیماری و ترس از دست دادن عزیزانمون، ترس های رایج زندگی بشر هستند. در شرایط جنگی تمام این ترس ها خودشو با عنوان ترس از شکست نشون می دهد. همه ما آدمها از شکست می ترسیم. چون شکست از دشمن یعنی از دست دادن همه دوست داشتنی ها که نام بردیم. مفهوم ترس از شکست برای کودکان و مخصوصا نوجوانان بسیار وسعت معنایی بیشتری دارد. برای بچه هامون لازم نیست کل زندگی مون به خطر بیافتد تا ترس از شکست را تجربه کنند. شکست تیم فوتبال محبوبش هم باعث می شود با تمام وجود شکست را تجربه کند. پس با یک ضربه ساده احساس می کند که بزرگترین شکست در دنیا را خورده و ترس و نا امیدی وجودش را پر می کند. در شرایط جنگی معنای ترس از شکست برای کودکان و نوجوانان هم همین قدر متفاوت است. بچه هامون با چهار تا موشک و شهادت چهار تا فرمانده به راحتی ترس از شکست را تا بالاترین درجه تجربه می کنند. علتش هم کاملا واضح هست. بچه ها قدرت تحلیل دینی ضعیف تری نسبت به بزرگترها دارند و صرفا شکست و پیروزی با دشمن را کاملا دنیایی محاسبه می کنند. از نگاه اکثر بچه ها اگر ما موشک قوی تر، کماندوهای بیشتر و هواپیماهای جنگی بیشتری داشته باشیم، پیروزیم ولی اگر قدرت مادی نداشته باشیم، قطعا شکست می خوریم. این بینش بچه گانه، ابتدا و انتهای ترس از شکست در اکثر بچه های ماست. بماند که عموما این نوع فکر در دوران کودکی اصلاح نشده و اکثر بزرگسالان جوامع بشری هم گرفتار همین نگاه کودکانه هستند. فراموش نکنید که ترس از شکست از خود شکست بدتر است و اتفاقا همین ترس ضامن شکست ملتها و دیکتاتوری دشمنان است. خوب با این توضیحات برای کودکان خود در این شرایط جنگی چه کار کنیم؟ معلمان و مربیان عزیز، پدر و مادر بزرگوار، شرایط جنگی، یک موقعیت تربیتی ناخواسته است که ظاهر آن تهدید و باطن آن فرصتی برای رشد بچه هامون هست. سه تا نکته را بهش خیلی توجه کنید. نکته اول این که اصولا بچه هامون نقش خدا را در جنگ کم رنگ می بینند یا اصلا نمی بینند. با قصه های توحیدی از جنگ های اسلام، نقش خدا را برای بچه هامون پر رنگ کنیم. یعنی چی؟ یعنی تلاش کنیم با نگاه قرآنی، روایت های تاریخی جنگهای صدر اسلام تا جنگ دفاع مقدس و خاطرات عملیات ها و نقش پر رنگ خدا و اهل بیت در این جنگها را برای بچه هامون بگیم. نکته دوم این که بچه ها عموما مرگ را مساوی شکست و پیروزی را مساوی با زنده ماندن می دانند. لذا همیشه دوست دارند در گروه برنده ها یا نامیراها باشند. در ادبیات دینی ماجرا کاملا متفاوت است. پیروزی برای گروهی است که در طرف درست تاریخ که همان حزب الله هست، بایستند. پس حزب خدا همیشه پیروز است. در این نگاه خدایی، ترس هیچ جایگاهی ندارد. بی خود نبود که امام خمینی رحمت الله علیه با این همه شرایط سخت زندگی که در دوران شاه تجربه کرد و حتی بارها جانشان هم در خطر بود، می فرمود من ترس را تا کنون تجربه نکرده ام. به بچه هایمان یاد دهیم اگر در شرایط جنگی، حق و باطل را شناختیم و در طرف حق ایستادیم، به هیچ عنوان شکست نمی خوریم ولو این که دشمن به حسب ظاهر چهار نفر از فرمانده مان را شهید کند یا در شرایط اقتصادی سختی قرار بگیریم یا حتی خودمان و خانواده مان را از دست بدهیم. نکته سوم متناسب با سن بچه ها، آرام آرام مفهوم معاد را به بچه هامون یاد بدهیم. معاد یعنی اگر طرف حق باشی، چه در دنیا شکست بخوری یا پیروز شوی، در هر دو حالت پیروز هستی. اگر در دنیا دشمن را شکست دهی که پیروزی و البته اگر از دشمن شکست بخوری و حتی جانت را هم فدای اسلام کنی، باز هم پیروزی. چراکه آخرت که بهشت جاودان و همیشگی است، منزل و ماوای تو خواهد بود. البته فراموش نکنیم که سنت خدا بر پیروزی حق بر باطل در همین دنیاست. پیروزی کوتاه مدت دشمن ما را حیرت زده نکند. جبهه حق در دنیا و آخرت پیروز است. عضو شوید 👈 @kanalemadrese